انتقاد تند روزنامه اعتماد از نسبت دروغ به امام خمینی (ره) در باره آغاز جنگ
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۱۶۳۸۸
آفتابنیوز :
یکی از آخرین موارد فوق، تکرار ادعای نخنمای نقش امام خمینی در شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان بود. تحمیل جنگی که موجب شهادت، جانبازی و اسارت صدها هزار انسان ایثارگر این دیار شد. در حالی که خاطرات مجعولی که چنین روایتی را ترویج میکنند، بارها به صراحت توسط مورخین مسلط نقد علمی و از سوی اشخاص مطلع نظیر حجتالاسلام سیدمحمود دعایی تکذیب شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واقعا تکرار این موارد غیرمنصفانه و شبههبرانگیز، از چه روی است؟! به عنوان مثال، خوب بود نویسنده مطلب میدانست که تا قبل از 31 شهریور 1359، کشورمان شاهد 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی شامل 480 مورد تجاوز مرزی زمینی و 150 مورد تجاوز مرزی هوایی و 6 مورد تجاوز دریایی نیروهای عراقی بود و در 300 درگیری مرزی و تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی قبل از آغاز جنگ، حدود 105 نفر از ایرانیان به شهادت رسیدند. تعداد 548 نفر نیز زخمی شدند و 119 نفر هم اسیر شدند.
تا پیش از آن تاریخ، 7 فروند هواپیمای نظامی ایرانی به زمین اصابت کرده و 35 خلبان هواپیماهای جنگی هم در درگیریهای مرزی با عراق و نیز در حوادث و درگیریهای کردستان به شهادت رسیدند. روزنامههای عراق نیز استان خوزستان را «عربستان» و عربهای خوزستان را «مواطنین عرب» میخواندند. فعال کردن جریان خلق عرب برای خرابکاری در خوزستان، حمایت از حزب دموکرات کردستان عراق در حمله به مناطق کردی و... شواهد دیگری از مسیر طی شده عراق علیه کشورمان است.
دولت عراق برای اولینبار حدود یازده ماه قبل از آنکه معاهده 1975 الجزایر را رسما لغو کند، لزوم تجدیدنظر اعلام کرد و صدام هم با بیان شروطی عجیب، لزوم تجدیدنظر در این معاهده را مورد تاکید قرار داد. و در نهایت اینکه، از همه شفافتر خاطرات صلاح عمر العلی، نماینده وقت عراق در سازمان ملل متحد است که طی مصاحبهای با الجزیره در سال 1383 روایت میکند که صدام پس از مذاکره با مرحوم ابراهیم یزدی در هاوانا به او گفته بود: «این مساله یک فرصت است که شاید در یک قرن یکبار اتفاق میافتد. ایرانیها اهواز را از ما گرفتند، شطالعرب را از ما گرفتند. بالطبع حالا فرصت برای ما دست داده است. الان خودشان آمدهاند در حالی که کشورشان از هم پاشیده است. ارتش آنها از هم گسیخته و نیروهایشان پراکنده شده است. بین خودشان جنگ و دعواست. گروهی، گروهی دیگر را میکشند. پس الان این فرصت تاریخی ماست تا بتوانیم تمام حقوقمان را بهطور کامل بازگردانیم. این موضوع را فقط به تو میگویم. خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل متحد آماده کن. من میروم ضربهای را بر آنها بزنم که صدایش در تمام کره زمین شنیده شود. تمام حقوقمان را پس میگیریم.» در این مقال، قصد تفصیل و پرداختن به موارد مستند و مدارک متعدد در این زمینه نیست! مدارک و مستنداتی از قبیل قطعنامه سازمان ملل در خصوص آغازگر جنگ، مستندات موجود در وزارت امورخارجه، گزارشات استانداران مرزی، مستندات ژاندارمری و معاونت اطلاعات نیروی زمینی منطقه جنوب ارتش و همچنین گزارشهای دول غربی همگی به روشنی تاکید میکنند که چه کشوری آغازگر جنگ بوده است. انتقام از امام با زیر سوال بردن تاریخ پر افتخار دفاع مقدس و بازی با روح و روان صدها هزار خانواده هزینه داده ایثارگر و گرا دادن به دشمنان ملک و میهن به خیال بلااثر شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل... اینها نه باعث پاک شدن کارنامه و اقدامات افراطی امثالهم خواهد شد و نه به مواهب از باب رفتارهای غیرمتعادل یا ژست روشنفکرمآبی؛ محلی از اعراب پیدا خواهد کرد. وقتی این حجم انبوه از سند و شاهد برای از پیش برنامهریزی شده بودن تهاجم عراق به کشورمان وجود دارد، انداختن «تقصیر» به گردن امامی که به پشتوانه قاطبه ملت ایران رهبر انقلاب و نظام را بر عهده داشت چه معنایی دارد؟
علاوه بر این، تقلیل دادن علت یکی از بزرگترین جنگهای قرن بیستم برخلاف منافع ملی و وحدت ملت به چنین اکاذیبی، خود ناشی از سطحینگری نسبت به یک واقعه بزرگ تاریخی است. شخص نویسنده، خود فرزند پدری است که سابقه نمایندگی و شاگردی حضرت امام را داشته و آیتالله بوده، خودش را نیز حجتالاسلام میداند، ولیکن از خطاب قرار دادن رهبری یک امت و یک انقلاب مردمی و نظام برخاسته، از عنوان کردن امام یا آیتالله ابا دارد؛ این اگر از سر بغض و عناد نیست پس از سر چیست؟!
در جمعبندی موضوع باید گفت، در شرایطی که ناکارآمدیهای داخلی از یکسو مردم را میآزارد و از طرف دیگر دشمنان خارجی با اهداف روشن سعی در سیاهنمایی مضاعف و تحریف تمام تاریخ انقلاب و انکار حقانیتها، مظلومیتها، افتخارات و نقاط درخشان تاریخ معاصر که با نقشآفرینی بیبدیل ملت ایران به رهبری امام خمینی رقم خورده، دارند؛ تکرار زمزمههایی که بوی وادادگی و عدول از اصول به بهانه جوّ موجود میدهد، نشانه پختگی و عقلانیت نیست و پس از مدتی با گذر زمان، بطلان آنها بیش از پیش به اثبات میرسد. بازگشت به اندیشه امام راه برونرفت از بنبست کنونی است، به همین دلیل هم به اسم امام خلاف رسم امام عمل میشود و به جوانان آدرس غلط میدهند تا اندیشه و سیره امام ناشناخته بماند، در چنین شرایطی اتهام زدن و حملات ناجوانمردانه به امام در خدمت حفظ وضع موجود بوده و هیچ کمکی به بهبود و اصلاح اوضاع نخواهد کرد.
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: امام خمینی جنگ ایران و عراق مورد تجاوز سازمان ملل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۱۶۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسناد ساواک دربارهی همسر حاج آقا مصطفی خمینی چه میگویند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فرزند آیتالله مرتضی حائری یزدی (و نوه مؤسس حوزه علمیه قم)، عروس امام خمینی(ره) و همسر آیتالله سید مصطفی خمینی که همراه پدرش در تبعید بود و در تبعید شهید شد؛ هرکدام این نسبتهای خانوادگی کافی بود تا معصومه حائری یزدی تحت نظر و مراقبت ساواک باشد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بهتازگی اسنادی را منتشر کرده که نشاندهندهی این نظارت است. در ادامه گزارش این مرکز و نیز اسناد پیوست آن را ملاحظه میکنید:
معصومه حائری یزدی روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۸۶ سالگی درگذشت و پیکر ایشان روز هشتم اردیبهشت پس از تشییع در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) در بقعه شیخ فضلالله به خاک سپرده شد. محل دفن ایشان از این جهت نمادین است که بقعه شیخ فضلالله نوری در سالهای دور محل ملاقات امام خمینی(ره) و آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی بود که به جز همکاری در هیأت مصلحین حوزه، هر روز هنگام غروب آفتاب آنجا با هم گفتوگو میکردند.[۱]
ازدواج مصطفی و معصومه در سال ۱۳۳۳، پیوند دو خاندان خمینی و حائری یزدی بود؛ این زندگی مشترک پس از ده سال با تبعید حاج مصطفی خمینی همراه پدر، وارد مرحله تازهای شد و تا زمان شهادت همسر در اول آبان ۱۳۵۶، معصومه حائری بارها برای دیدارش به نجف رفت و برگشت.
یکی از سندهایی که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد (شماره پرونده ۳۹۲)، موافقت اداره کل سوم ساواک با درخواست معصومه حائری برای صدور گذرنامه جهت مسافرت به عراق را نشان میدهد.
طبق این اسناد، شهربانی کل کشور در نامهای محرمانه از ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره تقاضای صدور پروانه خروج از کشور استعلام میگیرد:
«شهربانی کل کشور
تاریخ ۴۶.۶.۱۳
از شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)
به تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
درباره معصومه حائری یزدی فرزند مرتضی شناسنامه ۶۹۲۳۵ قم متولد ۱۳۱۷
نامبرده بالا طی تسلیم شرحی اعلام نموده مدتی قبل برای دیدار بستگان خود از عراق به ایران مراجعت و جهت بازگشت به کشور مزبور به منظور ملحق شدن به همسرش حاج سیدمصطفی خمینی تقاضای صدور پروانه خروج نموده است. خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به انجام درخواست مشارالیها نظریه اعلام دارند.
رئیس شهربانی کل کشور . سپهبد مبصر از طرف سرتیپ صمد پاکپور»
اداره کل امنیت داخلی ساواک در گزارشی خیلی محرمانه دستور میدهد که ضمن موافقت با عزیمت عروس آیتالله خمینی در موقع خروج او بازرسی بدنی شود:
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور
تاریخ: ۴۶.۶.۱۹
گزارش
درباره: بانو معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی)
محترماً به عرض میرساند شهربانی کل کشور صلاحیت مشارالیها را جهت صدور پروانه خروج به مقصد کشور عراق از ساواک استعلام نموده است.
با توجه به اینکه همسر مشارالیها در عراق بسر میبرد و قبلاً هم با عزیمت او موافقت گردیده در صورت تصویب ضمن موافقت با عزیمتش در موقع خروج او از مرز ضمن بازرسی وسایلش توسط بانویی بازرسی بدنی هم انجام شود.»
در نهایت اداره کل سوم ساواک با سفر او به عراق موافقت میکند:
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور
از اداره کل سوم
به مدیریت کل اداره نهم (۹۱۱)
درباره: معصومه حائری یزدی فرزند سید مرتضی
بازگشت ۹۱۱.۷۸۶۹-۴۶.۶.۱۸
عزیمت مشارالیها به کشور عراق از نظر این اداره کل بلامانع است.
مدیرکل اداره سوم. مقدم ۴۶.۷.۱»
رفتوبرگشت همسر سیدمصطفی خمینی به ایران در سالهای بعد هم از سوی ساواک تحت نظر بود؛ یکی در سال ۱۳۵۵ گزارش ساواک قم درباره سفر بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) با معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی) و نوههای ایشان از عراق به تهران و قم به منظور دیدار اقوام.
در این گزارش با موضوع «ورود همسر و عروس خمینی به ایران» آمده است: « روز پنجشنبه ۳۵.۴.۳ همسر خمینی به اتفاق عروسش (همسر مصطفی) و نوههایش از بغداد وسیله هواپیما وارد تهران شدند. همسر خمینی به منزل پدرش رفته و چند روزی برای دیدن خویشاوندانش در تهران خواهد ماند ولی همسر مصطفی (عروس خمینی) به قم آمده و به منزل آقا مرتضی حائری وارد شده است. همسر محمدعلی موسوی که دختر آقای بنابی است و در نجف با عروس خمینی سابقه دوستی داشته در قم به ملاقات ایشان رفته بود و از قول وی نقل میکرد که آقای خوئی اخیراً که خواست درس شروع کند کسی را نزد آقای خمینی فرستاد و از ایشان صلاح کرد و به صلاح آقای خمینی درس را شروع کرده است لکن خود خمینی تاکنون درس شروع نکرده و از وضع آنجا بسیار ناراحت است. وی افزوده بود که وضع آخوندها در نجف فعلاً تا حدودی خوب است و افرادی که از طرفداران خمینی هستند به هیچ وجه مورد تعرض حکومت واقع نمیشوند بلکه از دیگران آزادتر زندگی میکنند ولی حوزه نجف بسیار محدود شده است و اضافه کرده بود که محمدعلی منتظری هم در نجف است و اکثراً به مسافرت میرود.
نظریه شنبه - نظری ندارد.
نظریه یکشنبه - مفاد گزارش صحیح است. همسر مصطفی خمینی دختر آقای مرتضی حائری است که به منطور دیدن والدین و خویشاوندانش به ایران مراجعت کرده و به قم آمده. ضمناً همسر خمینی هم دختر ثقفی است و والدینش در تهران سکونت دارند. نامبرده مسلماً پس از مدتی طبق معمول به منظور دیدن فرزندانش به قم خواهد آمد.
نظریه دوشنبه - نظریه یکشنبه مورد تایید میباشد. ضمناً دو برگ فتوکپی نامه خمینی و همسرش که برای دخترشان به آدرس قم ارسال شده جهت مزید استحضار به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه سهشنبه - مفاد گزارش خبر و نظرات داده شده مورد تائید است.»
چند ماه پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، اداره کل سوم ساواک در ۲۲ تیر ۱۳۵۷ از ساواک اراک برای تحقیق در زمینه بازگشت فرزند و همسر او به قم استعلام کرد: «طبق اطلاع نوه خمینی به نام حسین مصطفی خمینی فرزند مصطفی به اتفاق مادرش به ایران عزیمت و گویا در قم سکونت دارد. سریعاً در این زمینه تحقیقات لازم معمول نتیجه اعلام - ثابتی
گیرنده - سازمان قم جهت اقدام لازم و اعلام نتیجه»
سه ماه بعد نمایندگی ساواک در کویت در گزارشی خیلی محرمانه، منشأ تأیید نگرانی آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی و علمای تهران و قم از محاصره منزل امام خمینی توسط دولت عراق را «همسر مصطفی مرحوم» عنوان کرد:
«موسویان ضمن یک تماس تلفنی با شیخ فتوت در کویت به او گفته آقایان نجفی مرعشی و چند تن از علماء در تهران و قم اطلاع پیدا کردهاند که منزل آقا (خمینی) را دولت عراق محاصره کرده و آقایان ناراحت هستند. شما تحقیق کنید و نتیجه را به ما بگوئید. شیخ فتوت هم کوشش کرد که مستقیما با منزل خمینی تماس بگیرد ولی نتوانست و سپس به منزل پسرش مرحوم مصطفی تلفن کرد و عروس خمینی موضوع را تأیید و اضافه نمود که آقا برای نماز و زیارت به حرم میروند ولی خیلی از این وضع ناراحت هستند و دولت عراق تحت عنوان محافظت از آقا این کار را میکند اما چون اعتراض کردهاند قرار است تا فردا مأمورین را بردارند و لذا فردای روز بعد شیخ نامبرده تلفن کرده و متوجه شده که منزل از محاصره خارج شده است.
نظریه منبع - زمانیکه مصطفی خمینی زنده بود شیخ فتوت به لحاظ روابط و آشنایی قبلی با او از قم به منزل آنان در عراق میرفت و با این لحاظ عروس خمینی او را کاملا میشناسد و مطالبی را که میگوید صحت دارد.
نظریه ۱ - مفاد گزارش و نظریه منبع صحت دارد.
نظریه ۲- نظریه ۱ مورد تأیید است.»
پینوشت:
۱- زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، علی دوانی، ص۳۱۳
۲۵۹۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901345